لغتنامه دهخدا
دواله . [ دَ ل َ / ل ِ ] (اِ) دارویی است خوشبوی و آن اشنان است که در مشک خشک کنند. شیبة العجوز. (از برهان ).اسم فارسی اشنه است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). چیزی است سپید مانند رگ پوست کنده که بر درخت بلوط و صنوبر و جز آن متکون می شود و می پیچد. عر