دیوبالالغتنامه دهخدادیوبالا. [وْ ] (ص مرکب ) بلند قد. طویل القامه . غول . غول آسا. فوق العاده بزرگ و عظیم .
دوبالالغتنامه دهخدادوبالا. [ دُ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) دوچند ومضاعف . (غیاث ). دوبرابر و با لفظ رفتن و شدن و کردن و کشیدن و گشتن مستعمل است . (آنندراج ) : یک طرف جام شراب و یک طرف روی نگارظرف ما کیف دوبالا برنتابد بیش از این . باقرکاشی (از آنن
دوبلاژلغتنامه دهخدادوبلاژ. (فرانسوی ، اِ) برگرداندن مکالمه ٔ فیلم از زبانی به زبانی دیگر. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به دوبله و دوبله کردن شود.