دوسانیلغتنامه دهخدادوسانی . (حامص ) چگونگی و حالت دوسان . چفسانی . چسبانی . ملتصق و چسبان و دوسان بودن .(یادداشت مؤلف ). رجوع به دوسیدن و دوسانیدن شود.
دوسگنیلغتنامه دهخدادوسگنی . [ گ ِ ] (حامص مرکب ) صفت و حالت دوسگن . دوسگینی . لزوجت . چسبندگی . دوسندگی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دوسگن شود.
دوشنیلغتنامه دهخدادوشنی . [ش َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) گاومیش و گاو و گوسفند شیرده . (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ). || کسی که به ریشخند و تدریج هر چه دارد از او بگیرند. (لغت محلی شوشتر). رجوع به دوشیدنی شود.