ذاتادیکشنری فارسی به انگلیسیessentially, inherently, innately, intrinsically, naturally, quintessentially
دائیتالغتنامه دهخدادائیتا. (اِخ ) نام رودی در آریاویچ . (مزدیسنا ص 352). این رودرا بر حسب اقوال مختلفة ارس ، کر، سفیدرود، زرافشان ،و آمودریا (جیحون ) دانسته اند. رجوع به دایتی شود.
دأثاءلغتنامه دهخدادأثاء. [ دَ ] (ع اِ) کنیزک . ج ، دأث [ دَ ءَ / دَ ]. (منتهی الارب ). || پرستار. (مهذب الاسماء).- ابن دأثاء ؛ احمق . (منتهی الارب ).
ذاتالحلقفرهنگ فارسی عمیداز آلات نجومی قدیم که در رصدهای نجومی به کار میرفته و عبارت از کرۀ کوچکی بوده که بر گرد آن حلقههایی از فلز یا چوب برای نمایش دادن دوایر آسمان قرار داده بودند.
ذاتالرقاعفرهنگ فارسی عمیدنوعی استخاره که بر چند تکه کاغذ کلمۀ افعل (بکن) و بر چند تکۀ دیگر کلمۀ لاتفعل (نکن) مینویسند و آنها را تا میکنند و در زیر جانماز میگذارند و پس از خواندن نماز یکی از آنها را برمیدارند اگر افعل آمد خوب است و اگر لاتفعل بود بد است: ◻︎ من و لباس تجرد که خرقهپوشی من / به استخارۀ ذاتالرقاع خوب آمد (
ذاتالحلقفرهنگ فارسی عمیداز آلات نجومی قدیم که در رصدهای نجومی به کار میرفته و عبارت از کرۀ کوچکی بوده که بر گرد آن حلقههایی از فلز یا چوب برای نمایش دادن دوایر آسمان قرار داده بودند.
ذاتالرقاعفرهنگ فارسی عمیدنوعی استخاره که بر چند تکه کاغذ کلمۀ افعل (بکن) و بر چند تکۀ دیگر کلمۀ لاتفعل (نکن) مینویسند و آنها را تا میکنند و در زیر جانماز میگذارند و پس از خواندن نماز یکی از آنها را برمیدارند اگر افعل آمد خوب است و اگر لاتفعل بود بد است: ◻︎ من و لباس تجرد که خرقهپوشی من / به استخارۀ ذاتالرقاع خوب آمد (