ذخیرۀ معدنیmineral depositواژههای مصوب فرهنگستانتودهای از مواد معدنی طبیعی اعم از کانههای فلزی یا کانیهای غیرفلزی که معمولاً ارزش اقتصادی دارند
ذخیرةلغتنامه دهخداذخیرة. [ ذَ رَ ] (اِخ ) نام موضعی است ونوعی از خرما را بدانجا نسبت دهند. (مراصدالاطلاع ).
ذخیرةلغتنامه دهخداذخیرة. [ ذَ رَ ] (ع اِ) الفغده . چیز الفنجیده . پستا. نهاده . برنهاده .یخنی . بئرة. بؤرة. بئیرة. پس انداز. پس اوکند. پس افت . پس افکند. ذُخر. پس انداز. اندوخته . پستائی . چیز نهان کرده . آنچه نگاهداشته شود برای روزی . آن چیز که نگاهداشته شود که وقتی بکار آید. یخنی نهان کرده
ذخیرهفرهنگ فارسی عمیدهر چیزی که برای روز مبادا نگه دارند؛ آنچه آماده سازند برای وقت حاجت؛ پسانداز؛ اندوخته؛ ستنج.
مدل ذخیرۀ معدنیmineral-deposit modelواژههای مصوب فرهنگستانمدلی مفهومی که مشخصههای اصلی گروهی از ذخایر معدنی مشابه یا یک معدن را توصیف میکند
نوع ذخیرۀ معدنیmineral-deposit typeواژههای مصوب فرهنگستاناصطلاحی کلی برای ذخایر معدنیای که اولاً دارای ویژگیهای زمینشناختی مشترک باشند و ثانیاً حاوی کانی معدنی یا ترکیبی از کانیهای معدنی خاصی باشند
ذخیرۀ چندفلزیpolymetallic depositواژههای مصوب فرهنگستانذخیرۀ معدنی دارای سه یا چند فلز که ازنظر اقتصادی اهمیت داشته باشد
عیار حدcut-off grade, COGواژههای مصوب فرهنگستانکمترین عیار فلز در ذخیرة معدنی که در محاسبات برآوردِ ذخیره در نظر گرفته میشود
رگههای متصلlinked veinsواژههای مصوب فرهنگستانرگههای کموبیش موازی در یک ذخیرة معدنی که رگهها یا رگچههای عرضی آنها را به هم وصل کرده باشد