لغتنامه دهخدا
اذرعات . [ اَ رِ / رَ ] (اِخ ) شهریست بشام . (منتهی الارب ). نزدیک بلقاء مجاور زمین بلقاء و عَمّان و شراب آن معروف است و نسبت بدان اذرعی ّ است : خمرٌ اذرعیة. و ایرانیان بدانجا رومیان را شکست داده اند و گویند که مراد از ادنی الأرض در آیه ٔ کر