لغتنامه دهخدا
ذعالیب . [ ذَ ] (ع اِ) جمع ذُعلوب . کناره جامه های پاره و خرقه ها یا آنچه از جامه های پاره شده بدان آویزان باشد. جامه های کهنه . جامه های خَلَق : لقد اکون علی الحاجات ذا لبث و احوذیّاً اذا انضم ّ الذعالیب .و سیوطی در المزهر گوید. ذعالیب جمع