ذقطان . [ ذَ ] (ع ص ) مرد خشمناک .
ذقطان . [ ذِ ] (ع اِ) ج ِ ذُقط.
۱به زمین خوردن ۲روبرو شدن
۱برازنده بودن ۲خوابیدن ۳خسته شدن – بیمار شدن
۱برخورد کردن ۲دعوا کردن
۱از کار افتادن ۱کم شدن میل جنسی ۳مبارزه بین دو گوسفند نر ...
ماندگار شدن – نشستن
ذقط. [ ذُ ق َ ] (ع اِ) مگس ریز. ج ، ذِقطان .