ذوحذارلغتنامه دهخداذوحذار. [ ح ُ ] (اِخ ) از الهان بن مالک بن زیدبن اوسلةبن ربیعةبن الخیار اخی همدان بن مالک . (تاج العروس ).
داودارلغتنامه دهخداداودار. (نف مرکب ) دارنده ٔ داو در اصطلاح بازی نرد. مضاعف کننده ٔ رهن در قمار. (از شعوری ج 1 ص 412). || هرزه و هذیان و ذم و ناسزا و فحشیات . (شعوری ج 1 ص <span class="hl" dir
دوادارلغتنامه دهخدادوادار. [ دَ ] (اِخ ) از رجال و وزراء معروف مصر در قرن نهم هجری . (از تاریخ الخلفا ص 343).