ذوحماملغتنامه دهخداذوحمام . [ ح َ ] (اِخ ) نام موضعی در قول جریر : عفاذ و حمام بعدنا و حفیرو بالسر مبدی منهم و مصیر.
دیامیملغتنامه دهخدادیامیم . [ دَ ] (ع اِ) ج ِ دیمومة. از ماده ٔ دمم . (اقرب الموارد). رجوع به دیمومة شود.