ذوو نبللغتنامه دهخداذوو نبل . [ ذَ ن ُ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) خداوندان نجابت : و لوکنت فی بغداد قام لنصرتی هنالک اقوام کرام ذوونبل . ابن الصلاح .
چینش دوـ دوtwo-by-two seating, 2+2 seatingواژههای مصوب فرهنگستانچینش عرضی صندلیها در وسایل نقلیۀ عمومی بهنحویکه در هر ردیف دو صندلی در هر سوی راهرو قرار گیرد
مکملِ دوtwo's complement, complement on twoواژههای مصوب فرهنگستانمکملی که برای هر عدد دودویی، با افزودن یک به مکملِ یک آن به دست میآید
پیوند سهمرکزی دوالکترونیthree-center two-electron bondواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پیوند شیمیایی چندمرکزی که در آن سه اتم، دو الکترون را میان خود به اشتراک میگذارند
چینش دوـ یکtwo-by-one seating, 2+1 seatingواژههای مصوب فرهنگستانچینش عرضی صندلیها در وسایل نقلیۀ عمومی بهنحویکه در هر ردیف دو صندلی در یک سوی راهرو و یک صندلی در سوی دیگر آن قرار گیرد
دیپلماسی مسیر دوsecond track diplomacy, track two diplomacy, citizen diplomacyواژههای مصوب فرهنگستاندیپلماسیای که از مجاری غیررسمی مانند سفر ورزشکاران و هنرمندان یا تبادل نظر دانشگاهیان و اندیشهوران دنبال میشود