راحولاتلغتنامه دهخداراحولات . (ع اِ) ج ِ راحول ، این کلمه در گفتار فرزدق بدینسان آمده است : علیهن راحولات کل قطیعة. و بمعنی پالان منقش است . (از اقرب الموارد).
گراولتلغتنامه دهخداگراولت . [ گ ِ وِ ل ُ ] (اِخ ) ناحیه ای از مُزِل بخش متز کامپانْی ْ که دارای 365 تن جمعیت است و جنگ خونینی که در 16 اوت 1870 م . مابین فرانسه و آلمان صورت گرفته در این ناحیه
راحوللغتنامه دهخداراحول . (ع اِ) پالان شتر. ج ، راحولات . در قولی از فرزدق پالان منقش است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به راحولات شود.