خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رادکان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رادکان
لغتنامه دهخدا
رادکان . (اِخ ) برجی مقبره مانند است که در نزدیک بندرگز واقع است . (از تاریخ صنایع ایران ص 235).
-
رادکان
لغتنامه دهخدا
رادکان . (اِخ ) برجی مقبره مانند که درنزدیک قوچان واقع است . (تاریخ صنایع ایران ص 235).
-
رادکان
لغتنامه دهخدا
رادکان . (اِخ ) دهی است جزء دهستان دودانگه بخش ضیأآباد شهرستان قزوین . واقع در 12000 گزی ضیأآباد، کنار راه شوسه ٔ همدان . کوهستانی وسردسیر و آب آن از قنات و رودخانه ٔ ابهرچای است . سکنه ٔ آن 191 تن است . محصول آن غلات و کشمش و یونجه و شغل اهالی زرا...
-
رادکان
لغتنامه دهخدا
رادکان . (اِخ ) مرکز دهستان رادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد که در 88هزارگزی شمال باختری مشهد سر راه شوسه ٔ قدیمی مشهد به قوچان واقع است موقعیت آن جلگه و دارای هوای معتدل است . سکنه ٔ آن 2350 تن که فارسی زبان میباشند. آب آن از رودخانه وقنات و محصولات آ...
-
رادکان
لغتنامه دهخدا
رادکان . (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش حومه ٔ شهرستان مشهد است . حدود دهستان : از طرف شمال و شمال خاوری کوه هزار مسجد، جنوب و جنوب باختری دهستان چناران ، باختر بکوه تخت رستم محدود است ، رودخانه ٔ کشف رود از این دهستان سرچشمه میگیرد و تا پل خاتون جر...
-
رادکان
لغتنامه دهخدا
رادکان . [ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهپایه ٔ بخش مرکزی شهرستان گرگان که در 54هزارگزی جنوب باختری گرگان واقع است . ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر و سکنه ٔ آن 200 تن است . آب آن از چشمه سار تأمین میشود و محصول آن غلات ، حبوب و مقدار کمی برنج و ل...
-
جستوجو در متن
-
راذکان
لغتنامه دهخدا
راذکان . (اِخ ) دهی است به طوس که احمدبن حامد فقیه از آن ده است . (منتهی الارب ). و در تداول امروز رادکان گویند. رجوع به رادکان شود.
-
خاکستردله
لغتنامه دهخدا
خاکستردله . [ ک ِ ت َ دِ ل َ ] (اِخ ) نام محلی بوده است جزو رادکان که امروز خراب و بی سکنه است . رابینو درسفرنامه ٔ خود این محل را با بیست و نه دهکده ٔ دیگر از دهکده های متعلق به رادکان اسم می برد که فعلا ویرانه میباشند. رادکان نیز از نواحی شاهکوه اس...
-
افرای تتاری
لغتنامه دهخدا
افرای تتاری . [ اَ ی ِ ت َ ] (اِ) گونه ای از افرا که در کوههای رادکان و شاه کوه وجود دارد. (یادداشت دهخدا).
-
خریج
لغتنامه دهخدا
خریج . [ خ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد واقع در 9 هزارگزی شمال باختری رادکان . جلگه ، معتدل . آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری و راه آن اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
چهچهه
لغتنامه دهخدا
چهچهه . [ چ َ چ َ ه َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. در 88هزارگزی شمال باختری مشهد و 3هزارگزی شمال خاوری رادکان واقع است ، جلگه و معتدل است ، 88 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری می شود، محصولش غلات و چغندر و شغل اهالی زراعت اس...
-
کلاته سادو
لغتنامه دهخدا
کلاته سادو. [ ک َ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رادکان بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. محلی جلگه ای و معتدل است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
زینگر
لغتنامه دهخدا
زینگر. [ گ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان رادکان است که در بخش حومه ٔ شهرستان مشهد واقع است و 343 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
مغان
لغتنامه دهخدا
مغان . [ م ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان رادکان است که در بخش حومه ٔ وارداک شهرستان مشهد واقع است و 262 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).