راستاهای مشخصهcharacteristic directionsواژههای مصوب فرهنگستاندو راستای مزدوج در نقطهای از یک رویه که نسبت به راستای خطهای خمیدگی رویه که از آن نقطه میگذرند متقارن باشند
گنج روستایهلغتنامه دهخداگنج روستایه . [ گ َ ج ِ ی َ / ی ِ ] (اِخ ) مصحف گنج روستاست . رجوع به گنج روستا و تاریخ بیهقی چ فیاض ص 348 شود.
پیراستهلغتنامه دهخداپیراسته . [ ت َ / ت ِ ] (ن مف ) نعت مفعولی از پیراستن . مهذب . مقابل آراسته . متحلی . متحلیة. مقذذ. (منتهی الارب ) : جهاندار خاقان مرا خواسته است سخنها ز هر گونه پیراسته است . فردوسی .
روستهلغتنامه دهخداروسته . [ س ُ ت َ / ت ِ] (اِ) راسخت . مس سوخته . نحاس محرق . روسختج . (از انجمن آرا). رجوع به روسختج و راسخته و روسوخته شود.
خم مشخصهcharacteristic curveواژههای مصوب فرهنگستانهریک از دو خم مزدوج بر یک رویه با این خاصیت که راستای مماس بر آن دو خم در هر نقطه، راستاهای مشخصۀ رویۀ مفروض در آن نقطه باشند