چراسکلغتنامه دهخداچراسک . [ چ َ س َ ] (اِ) حیوانی است کوچکتر از ملخ و شبها بانگ طولانی کند. (برهان ) (ناظم الاطباء). حیوانی کوچکتر از ملخ که شبها درخانه ها صدا کند و آواز باریک طولانی دارد. چواسک . (انجمن آرا) (آنندراج ). جیرجیرک . رجوع به چواسک شود.
پراشکلغتنامه دهخداپراشک . [ ](اِخ ) از مستشرقین معروف . مؤلف کتابی در تاریخ مادو پارس . رجوع به ایران باستان ج 1 ص 61 و 389 شود.
راسکلغتنامه دهخداراسک . [ ] (اِخ ) قصبه ای در ناحیه ٔ جروج است که در منطقه ٔ سند در هندوستان واقع شده . (حدود العالم ص 74).
راسکلغتنامه دهخداراسک . (اِخ ) زبانشناس دانمارکی که در سال 1787 م . در براندکیلد که در نزدیکی جزیره ٔ فیونی قرار دارد تولد یافت و در سال 1832 م . در کپنهاک درگذشت . وی در سال 1818 م . سفری به
راشکلغتنامه دهخداراشک . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بیضا بخش اردکان شهرستان شیراز واقع در 75هزارگزی خاوری اردکان و هزارگزی راه فرعی بیضا به زرقان که جمعیت آن 14 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="hl" dir="l
پراشکلغتنامه دهخداپراشک . [ ](اِخ ) از مستشرقین معروف . مؤلف کتابی در تاریخ مادو پارس . رجوع به ایران باستان ج 1 ص 61 و 389 شود.
راشکلغتنامه دهخداراشک . (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بیضا بخش اردکان شهرستان شیراز واقع در 75هزارگزی خاوری اردکان و هزارگزی راه فرعی بیضا به زرقان که جمعیت آن 14 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="hl" dir="l
خراشکetchواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بیماری که نشانۀ آن وجود خطوط سطحی کوتاه روشن یا سفید در زمینۀ برگ است