رانتفرهنگ فارسی معین[ فر. ] (اِ.) درآمدی که از فرصت ها و موقعیت های برتر به دست آمده باشد، ثروت حاصل از کار غیرتولیدی و بادآورده .
رانددیکشنری عربی به فارسیمرز , کنار , حاشيه , لبه , برامدگي لبه طبقات سنگ , نوار , تسمه ء اهني , تکه دراز گوشت , بصورت نوار يا تسمه دراوردن
رانتائولغتنامه دهخدارانتائو. (اِخ ) جزیره ٔ کوچکیست در ساحل خاوری جزیره ٔ سوماترا که طول آن 70هزار گز و عرض آن 15هزار گز و مساحتش 1332میلیون گز مربع است . زمین آن نیزار و خالی از سکنه است . (از
رانتسولغتنامه دهخدارانتسو. (اِخ ) نام ژنرال دانمارکی است وی بسال 1492 م . متولد شد و در سال 1565 م . درگذشت .او یکی از سرداران نامی فردریک اول بود. پسرش هانری که عضو حکومت دانمارک بود بسال 1526
رانت خواریواژهنامه آزاددر تعریف کلی، رانت خواری به فعالیت اقتصادی یی گفته می شود که توسط آن یک فرد یا واحد اقتصادی بتواند بدون آنکه ارزش افزوده بیشتری تولید کند، درآمد خود را افزایش دهد مثل افزایش بی مورد دستمزدها از طریق اعتصاب و اعمال فشار سیاسی بدون آنکه با افزایش باروری همراه باشد.
گیت خوانلغتنامه دهخداگیت خوان . [ خوا / خا ] (نف مرکب ) خواننده ٔ گیت . آنکه گیت خواند. مطرب . سرودخوان . (از بهار عجم ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : گیت خوانت زهره ، قوال ومگس رانت زحل آبدارت ابر نیسان و خواصت آفتاب .<p class="
غنایمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی نایم، غنیمت، غنایم جنگی، غلام، کنیز، برده نفت، ثروت ملی یغما، تاراج، باج، خراج، باج سبیل، پول زور جنسِدزدی، قاچاقی، قاچاق، کالای ممنوع رانت، یارانه، سوبسید، کمکهای بلاعوض مالیات انفال، مالکیت مشاع عتیقهجات ◄ چیز کُهنه
رانتائولغتنامه دهخدارانتائو. (اِخ ) جزیره ٔ کوچکیست در ساحل خاوری جزیره ٔ سوماترا که طول آن 70هزار گز و عرض آن 15هزار گز و مساحتش 1332میلیون گز مربع است . زمین آن نیزار و خالی از سکنه است . (از
رانتسولغتنامه دهخدارانتسو. (اِخ ) نام ژنرال دانمارکی است وی بسال 1492 م . متولد شد و در سال 1565 م . درگذشت .او یکی از سرداران نامی فردریک اول بود. پسرش هانری که عضو حکومت دانمارک بود بسال 1526
رانت خواریواژهنامه آزاددر تعریف کلی، رانت خواری به فعالیت اقتصادی یی گفته می شود که توسط آن یک فرد یا واحد اقتصادی بتواند بدون آنکه ارزش افزوده بیشتری تولید کند، درآمد خود را افزایش دهد مثل افزایش بی مورد دستمزدها از طریق اعتصاب و اعمال فشار سیاسی بدون آنکه با افزایش باروری همراه باشد.
تارانتلغتنامه دهخداتارانت . (اِخ ) یکی از خلیج های بحر روم است دراروپا. (فرهنگ نظام ). خلیجی است در جنوب ایتالیا که بوسیله ٔ دریای «ایونیه » تشکیل شده است و شهر تارانت در کنار آن قرار دارد. نام آن در لاتین تارانتوم است . رجوع بماده ٔ بعد شود.
تارانتلغتنامه دهخداتارانت . (اِخ ) شهری است در جنوب ایتالیا بر کنار خلیجی بهمین نام ، از شهرهای باستانی است . در 1940 م . نیروی هوایی و دریایی انگلستان در آنجا فاتح شد. 120000 تن سکنه دارد. مؤلف تاریخ ایران باستان آرد: ... بعد
رمبرانتلغتنامه دهخدارمبرانت . [ رَ] (اِخ ) نقاش معروف هلندی است که به سال 1606 م . در شهر لیدن به دنیا آمد و به سال 1669 م . درگذشت . نماینده ٔ بارز مکتب و سبک نقاشی هلندی و استاد سایه و روشن در نقاشی است . (از فرهنگ انگلیسی وبس
شارانتلغتنامه دهخداشارانت . (اِخ ) نام یکی از ایالات غربی فرانسه که مرکز آن شهر آنگولم است . دارای 3 آروندیسمان ، 29 کانتن و 426 کمون میباشد. 313000 تن جمعیت د