راهکنش تعقیبpursuit tacticواژههای مصوب فرهنگستاننوعی روش رهگیری هواگرد دشمن که با استفاده از آن، خلبان هواپیمای خودی میتواند موقعیت خود را بهگونهای تغییر دهد که در مرحلة نهایی تک قرار گیرد
راهکنشtacticsواژههای مصوب فرهنگستان1. نحوۀ بهکارگیری نیروها در رزم 2. استفاده از حداکثر توان رزمی یگانها با آرایش و جابهجایی هماهنگ و منظم آنها در برابر دشمن
راهکنششناسtacticianواژههای مصوب فرهنگستانفردی که متخصص جابهجایی نیروها و بهکارگیری آنها در میدان نبرد است
راهکنش ناهمگونasymmetric tacticواژههای مصوب فرهنگستانهنر بهکارگیری نیروها و تجهیزات در نبردهایی که طرف مقابل دارای توانمندیهای بیشتری باشد
شناسۀ راهکنشtactical call signواژههای مصوب فرهنگستانشناسهای که به نیروهای خودی امکان میدهد تا فرماندهی راهکنشی یا تأسیسات ارتباطی راهکنشی را شناسایی کنند
راهکنشtacticsواژههای مصوب فرهنگستان1. نحوۀ بهکارگیری نیروها در رزم 2. استفاده از حداکثر توان رزمی یگانها با آرایش و جابهجایی هماهنگ و منظم آنها در برابر دشمن
راهکنشtacticsواژههای مصوب فرهنگستان1. نحوۀ بهکارگیری نیروها در رزم 2. استفاده از حداکثر توان رزمی یگانها با آرایش و جابهجایی هماهنگ و منظم آنها در برابر دشمن
شناسۀ راهکنشtactical call signواژههای مصوب فرهنگستانشناسهای که به نیروهای خودی امکان میدهد تا فرماندهی راهکنشی یا تأسیسات ارتباطی راهکنشی را شناسایی کنند