راوسانلغتنامه دهخداراوسان . [ ] (اِخ ) قریه ای است از قراء نیشابور. (از معجم البلدان ج 4) (از انساب سمعانی ).
راوسون مولینلغتنامه دهخداراوسون مولین . [ وِ سُن ْ مُل ْ ی َ ] (اِخ ) فلیکس . باستانشناس و فیلسوف نامی فرانسوی که بسال 1813م . در نامور بدنیا آمد و در سال 1900م . درگذشت . مهمترین اثر وی کتاب آبیتود است .
روسانلغتنامه دهخداروسان . (اِخ ) دهی بوده است از ناحیه ٔ النجان اصفهان ، در ترجمه ٔ محاسن اصفهان است که بهرام گور از دیه روسان بود از ناحیت النجان و در قلعه ای که محاذی روسان و آزادوار بود. (از ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 67).
روشانلغتنامه دهخداروشان . [ رَ ] (ص ) بمعنی روشن است که از روشنایی و فروغ باشد. (برهان قاطع). بمعنی روشن است یعنی فروغ و ظهور. (آنندراج ). روشن راگویند چنانکه پایان پایین را خوانند. (جهانگیری ).
راوسانیلغتنامه دهخداراوسانی . [ ] (ص نسبی ) منسوب است به راوسان که از قراء نیشابور باشد. (از انساب سمعانی ) (از اللباب فی تهذیب الانساب ).
راوسانیلغتنامه دهخداراوسانی . [ ](اِخ ) صدیق بن عبداﷲ راوسانی نیشابوری . او از محمدبن رافع و محمدبن یحیی ذهلی و دیگران روایت کرد، و ابومحمد عبداﷲبن سعد و ابواحمد محمدبن محمد حافظ و دیگران ازو روایت دارند. (از اللباب فی تهذیب الانساب ).
راوسانیلغتنامه دهخداراوسانی . [ ] (ص نسبی ) منسوب است به راوسان که از قراء نیشابور باشد. (از انساب سمعانی ) (از اللباب فی تهذیب الانساب ).
راوسانیلغتنامه دهخداراوسانی . [ ](اِخ ) صدیق بن عبداﷲ راوسانی نیشابوری . او از محمدبن رافع و محمدبن یحیی ذهلی و دیگران روایت کرد، و ابومحمد عبداﷲبن سعد و ابواحمد محمدبن محمد حافظ و دیگران ازو روایت دارند. (از اللباب فی تهذیب الانساب ).