راچوریلغتنامه دهخداراچوری . [ چ َ ] (اِخ ) محلی است در هندوستان که تا قنوج 15 فرسخ فاصله دارد. (تحقیق ماللهند ص 99).
رویوریلغتنامه دهخدارویوری . [ روی ْ وَ ] (اِخ ) ده از بخش رزاب شهرستان سنندج . آب آن از چشمه و دارای 100 تن سکنه و محصول عمده ٔ آنجا انواع میوه و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
قراچوریلغتنامه دهخداقراچوری . [ ق َ ] (ترکی ، اِ) قراچولی . شمشیر. || (ص ) شمشیردار. || شمشیرزن . (ناظم الاطباء). و به جای رای قرشت لام هم نوشته بودند که قراچولی باشد. (برهان ).