ریانقلغتنامه دهخداریانق . [ رَ ن ِ ] (ع اِ) ج ِ رونق . (منتهی الارب ). رجوع به رونق شود. || ج ِ رَونَقَة، به معنی آب مکدر. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رجوع به رونقة شود.
رانکلغتنامه دهخدارانک . (اِخ ) از مورخان نامی آلمان که بسال 1795م . در شهر ویه بدنیا آمد و بسال 1886م . درگذشت . رانک در تاریخ آلمان تا زمان رفرم کتابی در 36جلد تألیف کرد و از لحاظ روشن ساخت
رانکلغتنامه دهخدارانک . [ ن ِ ] (اِخ ) قبیله ای است . (منتهی الارب ). ابن عباد گفته است آن قبیله ای است ولی معلوم نشد که از عرب یا عجم است گمان میرود که ازعجم باشد. در هند گروهی از کفار هست که رانا نامیده می شوند شاید منسوب بدانان باشد با افزودن کاف بر قیاس قاعده ٔ آن زبان . (از تاج العروس در