لوانگ پرابانگلغتنامه دهخدالوانگ پرابانگ . (اِخ ) کرسی قلمروی به همین نام در لائس و کرسی لائس تا سال 1900 م . دارای چهل هزار تن سکنه است .
راهبانلغتنامه دهخداراهبان . (اِخ ) کازرون در اصل سه ده بوده : نودر، دریست ، راهبان . رجوع به فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 145 و نزهة القلوب ج 2 ص 125 و 126 شود.
ربانلغتنامه دهخداربان . [ رَب ْ با ] (ع اِ) رُبّان . (ناظم الاطباء). رجوع به رُبّان شود. || جماعت . (از متن اللغة) (منتهی الارب ). || تمام یا اول هر چیزی . (از منتهی الارب ).
ربانلغتنامه دهخداربان . [ رِ ](اِخ ) نام شخصی از قبیله ٔ جرم ، و در عرب جز آن ربان با «ر» نیست و بقیه با «ز» است . (از منتهی الارب ).