خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رباط انکره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رباط انکره
لغتنامه دهخدا
رباط انکره .[ رُ طِ اَ؟ ] (اِخ ) بهمنیار در تعلیقات تاریخ بیهق گوید: نام رباطی نزدیک سرخس بوده است . این کلمه در نسخه ای دیگر رباط «ابکیره » نوشته شده است و بهر قسم خوانده شود اکنون رباطی بدان نام در حدود سرخس نیست . در یک منزلی سرخس آثار کاروانسرایی...
-
واژههای مشابه
-
حسن رباط
لغتنامه دهخدا
حسن رباط. [ ح َ س َ رُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش میمه شهرستان کاشان در 35هزارگزی باختر میمه . کوهستانی سردسیر است و 320 تن سکنه ٔ فارسی زبان دارد. آب آنجا از قنات و محصول آن غلات ، میوه جات ، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه ف...
-
حصن رباط
لغتنامه دهخدا
حصن رباط. [ ح ِ ن ِ رِ ] (اِخ ) محلی به ارمنستان و نام دیگر آن جریرب است میان آمد و ملطیة.
-
خان رباط
لغتنامه دهخدا
خان رباط. [ رُ ] (اِخ ) قریه ای است که بفاصله ٔ 41 هزارگزی در جنوب شبرغان ولایت مزارشریف واقع و بین خط 65 درجه و 55 دقیقه و 18 ثانیه ٔ طول البلد شرقی و خط 36 درجه و 20 دقیقه و 30 ثانیه ٔ عرض البلد شمالی قراردارد. (از قاموس جغرافیایی افغانستان ج 2).
-
جعفری رباط
لغتنامه دهخدا
جعفری رباط. [ ج َ ف َ رِ ] (اِخ ) رباطی بوده است در 9 فرسنگی سرخس در شمال شرقی ایران . (از نزهة القلوب مقاله ٔ سوم ص 175)
-
کهنه رباط
لغتنامه دهخدا
کهنه رباط. [ ک ُ ن َ / ن ِ رِ ] (اِ مرکب ) رباط قدیمی . || کنایه از دنیا و جهان . (فرهنگ فارسی معین ).
-
نان رباط
لغتنامه دهخدا
نان رباط. [ ن ِ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نانی که به خانقاه میدهند. (ناظم الاطباء) : نان رباط و لقمه ٔ دریوزه گو مباش .سعدی .
-
رباط آقاکمال
لغتنامه دهخدا
رباط آقاکمال . [ رُ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جوشقان بخش میمه ٔ شهرستان کاشان . دارای 150 تن . محصول عمده ٔ آن غلات و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
رباط ابوالعباس
لغتنامه دهخدا
رباط ابوالعباس . [ رُ طِ اَ بُل ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) نام رباط و (کاروانسرایی ) میان دهستان و قراوه گرگان واقع در 9 فرسنگی دهستان . رجوع به ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 127 شود.
-
رباط ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
رباط ابوالقاسم . [ رُ طِ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کناررودخانه ٔ شهرستان گلپایگان دارای 336 تن جمعیت . آب ده از قنات تأمین میشود و محصول عمده ٔ آن غلات و لبنیات و پنبه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
رباط اسفنجه
لغتنامه دهخدا
رباط اسفنجه . [ رُطِ اِ ف َ ج ِ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان حومه ٔ شهرستان گلپایگان دارای 100 تن سکنه . آب ده از رودخانه تأمین میشود و فرآورده ٔ عمده ٔ آن غلات و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
رباط بالا
لغتنامه دهخدا
رباط بالا. [ رُ طِ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه . سکنه ٔ آن 735 تن است . آب این ده از قنات و محصول عمده ٔ آن غلات و پنبه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
رباط بالا
لغتنامه دهخدا
رباط بالا. [ رُ طِ ] (اِخ ) دهی است از بخش سربند شهرستان اراک دارای 262 تن سکنه . محصول عمده ٔ آن غلات و انگور و بنشن و پنبه و لبنیات . پیشه ٔ مردم کشاورزی و دامپروری و صنایع دستی آن قالیبافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
رباط بنجیر
لغتنامه دهخدا
رباط بنجیر. [ رُ طِ ب َ ] (اِخ ) رباطی که مدفن شیخ بانجیربن عبداﷲ خوزی و شاگرد فاضل او ابوعبداﷲ جعفربن امام نصیرالدین معروف بصاحب لوح میباشد و شیخ بانجیر (بنجیر) آنرا در شیراز بنا کرد. رجوع به ص 535 و پاورقی ص 296 شدالازار چ قزوینی شود.