رخداد آلودگی هواair pollution episodeواژههای مصوب فرهنگستانافزایش نامعمول غلظت آلایندههای هوا در یک دورۀ زمانی که ممکن است موجب بیماری یا مرگ شود
رخداددیکشنری فارسی به انگلیسیaccident, development, episode, event, happening, incident, occasion, occurrence, stroke
رخداد معدنیmineral occurrenceواژههای مصوب فرهنگستانهر کانسنگ یا کانی اقتصادی که در سنگ بستر آبراههها و زهکشها تجمع کرده و قابل مشاهده است
رخداددیکشنری فارسی به انگلیسیaccident, development, episode, event, happening, incident, occasion, occurrence, stroke
امرخدادلغتنامه دهخداامرخداد. [ اِ رِ ] (ع مص ) نرم و فروهشته شدن چیزی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). استرخا. (اقرب الموارد).
رخداددیکشنری فارسی به انگلیسیaccident, development, episode, event, happening, incident, occasion, occurrence, stroke