ردۀ سنیage classواژههای مصوب فرهنگستانهریک از تقسیماتی که درختان جنگل را براساس سن در آنها قرار میدهند
رده ردهلغتنامه دهخدارده رده . [ رَ دَ / دِ رَ دَ / دِ] (ق مرکب ) صف صف . (از لغت فرس اسدی نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ نخجوانی ). رجارج . (یادداشت مؤلف ) : زیبا نهاده مجلس و خالی گزیده جای ساز وشراب پیش
پیردهلغتنامه دهخداپیرده . [ دِه ْ ] (اِخ ) سرده . موضعی به کلارستاق مازندران . (سفرنامه ٔ رابینو ص 108 بخش انگلیسی ).
پیردهلغتنامه دهخداپیرده . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی جزء بخش مرکزی شهرستان فومن واقع در 3 هزارگزی خاور فومن کنار راه فرعی فومن به شفت . جلگه ، معتدل ، مرطوب دارای 192 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ شاخ رز، محصول آنجا برنج ، توتون سیگا
پیردهلغتنامه دهخداپیرده . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان بخش مرکزی شهرستان رشت . واقع در 9 هزارگزی شمال رشت و 2 هزارگزی شمال خاور پیربازار. جلگه ، معتدل ، مرطوب . دارای 243 تن سکنه . آب آن از
شیوۀ زادآوریregeneration method, reproduction methodواژههای مصوب فرهنگستانیکی از شیوههای برش که در آن ردۀ سنی جدیدی به وجود میآید
تودۀ دوسنیtwo-aged standواژههای مصوب فرهنگستانتودهای که درختان آن از دو ردۀ سنی مجزا هستند و اختلاف آنها بیشتر از 20± درصد چرخۀ برداشت است
جدول عمرlife tableواژههای مصوب فرهنگستانجدولی که نرخ مرگومیر و بقا و زادوولد یک جمعیت برحسب ردة سنی در آن درج میشود
کودک و نوجوانjuvenilesواژههای مصوب فرهنگستاناصطلاحی که ناشران در اشاره به کتابهای ویژۀ ردۀ سنی کودکان و نوجوانان به کار میبرند