رزبرلغتنامه دهخدارزبر. [ رَ ب ُ ] (نف مرکب ) رزبرنده . که رز را ببرد. که رز را تراش دهد. برنده ٔ رز. || (اِ مرکب ) افزاری که بدان درخت رز را تراش دهند. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). آلت رز و تاک بریدن باشد. (آنندراج ). داسی که بدان رز و امثال آن برند. مِشْذَب . (یادداشت مؤلف ).
ریزبارلغتنامه دهخداریزبار. (نف مرکب ، اِ مرکب ) باران تند با دانه های ریز . (لغات فرهنگستان ) (از فرهنگ فارسی معین ). || ابری که باران ریز فروریزد. (فرهنگ فارسی معین ).
مشذبلغتنامه دهخدامشذب . [ م ِ ذَ ] (ع اِ) داس که بدان خشاوه کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، مشاذب . (ناظم الاطباء). داس رزبر. (دهار) (مهذب الاسماء).
داسلغتنامه دهخداداس . (اِ) کاردی است چون کمان که بدان کشت دروند. آهنی نیم دایره یا بیشتر با دسته ٔ چوبین و دم تیز که گندم و جو و قصیل و جز آن بدان درو کنند.افزاری که بدان غله درو کنند. (برهان ). آلت آهنین کژ که بدان کاه برند و کشت دروند و به تازیش منجل خوانند. (شرفنامه ٔ منیری ). افزاری
چهارزبرلغتنامه دهخداچهارزبر. [ چ َ زَ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باوندپور بخش مرکزی شهرستان شاه آباد. در 24000 گزی شمال خاوری شاه آباد کنار راه شوسه ٔ شاه آباد به کرمانشاه واقع است ، 840 تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشود. م
قوچمی چهارزبرلغتنامه دهخداقوچمی چهارزبر. [ چ َ چ َ زَ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باوندپوربخش مرکزی شهرستان شاه آباد، سکنه ٔ آن 90 تن . آب آن از نهر کاشنبه . محصول آن غلات ، چغندر قند، حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه فرعی به شوسه از طریق چهارزبر دارد. د