رسوبشسنجsedimentation balanceواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای برای اندازهگیری آهنگ تهنشینی ذرات ریز پراکنده در یک مایع
ایمنی رسوبش فامینهchromatin immunoprecipitation, CHIP/ ChIPواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای بررسی برهمکنشهای پروتئین و دِنا در ساختار فامینه
پیرسبزلغتنامه دهخداپیرسبز. [ س َ ] (اِخ ) دهی از بخش شیب آب شهرستان زابل . واقع در 50هزارگزی شمال سکوهه و 2هزارگزی خاور شوسه ٔ زاهدان به زابل . جلگه ، گرم ، معتدل . دارای 72 تن سکنه . آب آن از
پیرسبزلغتنامه دهخداپیرسبز. [ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان زیرکوه باشت و بابوئی بخش گچساران شهرستان بهبهان . واقع در 32 هزارگزی شمال خاوری گچساران و 11 هزارگزی شمال راه اتومبیل رو بهبهان بشیراز. کوهستانی ، معتدل و مالاریائی . دارا
پرسبجلغتنامه دهخداپرسبج . [ ] (اِخ ) مرکز بلوک قلقل رود،در ولایت تویسرکان . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 392).
سنجلغتنامه دهخداسنج .[ س ِ ] (اِخ ) نام دو قریه است در مروشاهجان و یکی از آن دو را سنج عباد خوانند. (معجم البلدان ). قریه ای است به مرو و از آنجاست حسین بن شعیب بن محمد سنجی .