لغتنامه دهخدا
رازی . (اِخ ) رضائی نوربخشی رازی به لیاقت و قابلیت و عذب البیانی تخم محبت خود در مزرع دلها می کاشت و در بازی شطرنج دستی داشت . این رباعی از اوست :ای کرده عبادت ریائی فن خودآراسته از لباس عصیان تن خودطوقیست بگردنت ردا از لعنت گفتم من و انداختم از گردن خود.