خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رضخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رضخ
/razx/
معنی
۱. بخشش کم؛ عطای اندک.
۲. خبری که بشنوند و باور نکنند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رضخ
لغتنامه دهخدا
رضخ . [ رَ ] (ع اِ) رَضْخ . خبری که بشنوند و باور ندارند آنرا. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || سهمی از غنایم جنگی که طبق مقررات اسلامی به کسانی که در جنگ شرکت کرده اند، دهند. (فرهنگ فارسی معین ).
-
رضخ
لغتنامه دهخدا
رضخ . [ رَ ] (ع مص ) ریزریز کردن سنگ ریزه را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کوفتن . (دهار) (مصادر اللغه ٔ زوزنی ). و رجوع به رَضْح شود. || عطای اندک دادن کسی را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). اندک د...
-
رضخ
لغتنامه دهخدا
رضخ . [ رُ ] (ع اِ) رَضْخ . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به رَضْخ شود.
-
رضخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] razx ۱. بخشش کم؛ عطای اندک.۲. خبری که بشنوند و باور نکنند.
-
رضخ
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) عطای اندک دادن . 2 - (اِ.) سهمی از غنایم جنگی برای کسانی که در جنگ شرکت کرده اند.
-
واژههای همآوا
-
رزخ
لغتنامه دهخدا
رزخ . [ رَ ] (ع اِ) آهن بن نیزه . (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
رزخ
لغتنامه دهخدا
رزخ . [ رَ ] (ع مص ) درخستن به نیزه . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (آنندراج ). به سر نیزه زدن کسی را. (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
غنیمت
لغتنامه دهخدا
غنیمت . [ غ َ م َ ] (ع اِ) اموالی که مسلمانان در جهادبا کفار حربی به دست آورند. مال و خواسته که از دشمن گرفته شود. غنیمة. رجوع به غنیمة شود : غنیمت بر او بخش کو جنگ جست بمردی دل از جان شیرین بشست . فردوسی .غنیمت همه بهر لشکر نهادنیامدش از آکندن گنج ی...