رعشیشلغتنامه دهخدارعشیش . [ رِ ] (ع ص ) مرد بددل . || مرد شتاب در جنگ . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || مرد شتاب در احسان (از اضداد است ). (ناظم الاطباء)(از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد).
رهشوشلغتنامه دهخدارهشوش . [ رُ ](ع ص ، اِ) شتر بسیارشیر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || مرد جوانمرد باحیا. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
رهاسازdispenser 1واژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای در هواگَرد که با آن مهماتی مانند خاشه و منور را حمل و رها میکنند
رعشیشلغتنامه دهخدارعشیش . [ رِ ] (ع ص ) مرد بددل . || مرد شتاب در جنگ . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || مرد شتاب در احسان (از اضداد است ). (ناظم الاطباء)(از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد).