رفلاءلغتنامه دهخدارفلاء. [ رَ ] (ع ص ) زن بدرفتار دامن کشان . || زنی که جامه را نیکو نتواند کرد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). زنی که نیکو نبود در جامه در حال رفتن . (مهذب الاسماء).
رفلهلغتنامه دهخدارفله . [ ] (اِخ ) جرجس ، رفله افندی . به سال 1315 هَ . ق . در روزنامه ٔ الوقایع الرسمیة المصریة مترجم بود. او راست : اصول الاقتصاد السیاسی . (از معجم المطبوعات مصر ج 1).
رفلةلغتنامه دهخدارفلة. [ رَ ف ِ ل َ ] (ع ص ) امراءة رفلة؛ زن بطرز نیکو دامن کشان . || زندگانی فراخ . || رِفِلَة زن زشت . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ).
رفلةلغتنامه دهخدارفلة. [ رِ ف ِ ل َ ] (ع ص ) رَفِلَة. زن زشت . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رجوع به رَفِلَة شود.
ارفللغتنامه دهخداارفل . [ اَ ف َ ] (ع ص ) آنکه نیکو نتواند جامه پوشید. (منتهی الأرب ). آنکه جامه را نیکو پوشیدن نتواند. || آنکه نیکو نتواند کاری کردن . آنکه نتواند هر کاری را نیکو کند. (منتهی الأرب ). آنکه هرکاری را نیکو کردن نتواند. مؤنث : رَفلاء.