لغتنامه دهخدا
رمض . [ رَ ] (ع مص ) پیکان در میان دوسنگ نهادن و بدان کوفتن تا تنک گردد. (تاج المصادر بیهقی ). گذاشتن سرنیزه و پیکان را میان دو سنگ املس و کوفتن آن تا نازک گردد. (از اقرب الموارد). تیز کردن پیکان را در میان دو سنگ هموار. (از ناظم الاطباء). || گوسفند راشکم کفانیده با پوست آن د