خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رنگ رنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
رنگ رنگ
معنی
( ~. ~) (ص مر.) رنگارنگ ، جورواجور.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
رنگ رنگ
لغتنامه دهخدا
رنگ رنگ . [ رَ رَ ] (ص مرکب ) رنگارنگ . رنگ برنگ . به لونهای مختلف . به رنگهای گوناگون . ملون به الوان مختلف . گوناگون : از باد روی خوید چو آب است موج موج وز نوسه پشت ابر چو جزع است رنگ رنگ . خسروانی .هم از آشتی راندم و هم ز جنگ سخن گفتم از هر دری رن...
-
رنگ رنگ
فرهنگ فارسی معین
( ~. ~) (ص مر.) رنگارنگ ، جورواجور.
-
واژههای مشابه
-
palette
تختهرنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] صفحهای پهن و نازک که هنرمند رنگهایش را بر روی آن میگستراند و سوراخی در آن برای گذراندن انگشت شست تعبیه شده است
-
plot
پِیرنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] ساختار و هستۀ اصلی نمایش یا فیلمنامه که ترتیب و توالی رویدادها را نشان میدهد
-
chromoplast
رنگدیسه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] نوعی دیسه در یاختۀ گیاهی که دارای رنگیزههایی بهغیراز سبزینه است
-
chlorosis
رنگرفتگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] بیرنگشدگی اندامهای سبز گیاهان براثر بیماری یا کمبود مواد غذایی یا تأثیر آلایندههای هوا
-
pastel
گچرنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] خمیرهای از مادههای رنگی آمیخته با گچ و صمغ که بهصورت چوبچه درآمده است
-
false colour
کاذبرنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] رنگی که با افزودن آن به تصویر بازۀ بسامدهایی که به چشم انسان نامرئی هستند، مرئی میشود یا تباین نوریشان تشدید میگردد
-
encaustic, encaustic painting
مومرنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] فنی در نقاشی که سابقۀ آن به یونان باستان میرسد و در آن رنگماده (pigment) را با موم داغ مخلوط میکنند
-
رَنگِ بَندَه
لهجه و گویش دزفولی
آرایش می کند
-
monochromat, achromat
تکرنگبین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] فرد مبتلا به تکرنگبینی
-
monochromatism, monochromasia, monochromatic vision, monochromatopsia
تکرنگبینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی، علوم پایۀ پزشکی] ← کوررنگی
-
blue brittleness
تردی آبیرنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نوعی تردی در فولادهایی که در دمای بین 200 تا 370 درجۀ سلسیوس بر روی آنها کار مکانیکی انجام شده است
-
false-colour image
تصویر کاذبرنگ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] تصویری که در آن، به جای رنگهای طبیعی، رنگهای دیگر به کار رفته باشد