خط رهاسازی بمبbomb release lineواژههای مصوب فرهنگستانخطی فرضی در اطراف منطقۀ حفاظتشده یا در اطراف یک هدف که هواپیمای خودی باید مهمات خود را بر فراز آن رها کند
رهاسازی حرف اضافهpreposition strandingواژههای مصوب فرهنگستانباقی گذاشتن حرف اضافه در جایگاه خودش بدون متمم
زاویۀ رهاسازی بمبbombing angleواژههای مصوب فرهنگستانزاویۀ میان خط عمود بر هواگَرد و خط فرضی میان هواگَرد و محل اصابت بمب
صید و رهاسازیcatch-and-releaseواژههای مصوب فرهنگستانبه دام انداختن ماهیان معمولاً با تور و قلاب و زنده رها کردن آنها
نقطۀ رهاسازی بمبbomb release pointواژههای مصوب فرهنگستاننقطهای که هواگَرد پس از رسیدن به آن بمب را به سوی هدف رها میکند
صید و رهاسازیcatch-and-releaseواژههای مصوب فرهنگستانبه دام انداختن ماهیان معمولاً با تور و قلاب و زنده رها کردن آنها
خط رهاسازی بمبbomb release lineواژههای مصوب فرهنگستانخطی فرضی در اطراف منطقۀ حفاظتشده یا در اطراف یک هدف که هواپیمای خودی باید مهمات خود را بر فراز آن رها کند
رهاسازی حرف اضافهpreposition strandingواژههای مصوب فرهنگستانباقی گذاشتن حرف اضافه در جایگاه خودش بدون متمم
زاویۀ رهاسازی بمبbombing angleواژههای مصوب فرهنگستانزاویۀ میان خط عمود بر هواگَرد و خط فرضی میان هواگَرد و محل اصابت بمب
ثبت رهاسازی جنگافزارarmament delivery recordingواژههای مصوب فرهنگستانتهیۀ فیلم و عکس و تصاویر ویدئویی که پرتاب و برخورد مهمات به هدف را نشان میدهد
سلاحهای گیرکردهhung weaponsواژههای مصوب فرهنگستانسلاحهایی که خلبان سعی در رهاسازی یا پرتاب آنها دارد، ولی به علت نقص فنی سلاح یا محفظه یا پرتابگر یا سامانۀ مهار و رهاسازی پرتاب نمیشوند
چشمی بمباران شیرجهایdive bombing sight,dive bombsightواژههای مصوب فرهنگستانچشمی رهاسازی بمب که در بمباران شیرجهای از آن استفاده میشود
رهاسازی حرف اضافهpreposition strandingواژههای مصوب فرهنگستانباقی گذاشتن حرف اضافه در جایگاه خودش بدون متمم
صید و رهاسازیcatch-and-releaseواژههای مصوب فرهنگستانبه دام انداختن ماهیان معمولاً با تور و قلاب و زنده رها کردن آنها