رهاسازی حرف اضافهpreposition strandingواژههای مصوب فرهنگستانباقی گذاشتن حرف اضافه در جایگاه خودش بدون متمم
خط رهاسازی بمبbomb release lineواژههای مصوب فرهنگستانخطی فرضی در اطراف منطقۀ حفاظتشده یا در اطراف یک هدف که هواپیمای خودی باید مهمات خود را بر فراز آن رها کند
زاویۀ رهاسازی بمبbombing angleواژههای مصوب فرهنگستانزاویۀ میان خط عمود بر هواگَرد و خط فرضی میان هواگَرد و محل اصابت بمب
صید و رهاسازیcatch-and-releaseواژههای مصوب فرهنگستانبه دام انداختن ماهیان معمولاً با تور و قلاب و زنده رها کردن آنها
صید و رهاسازیcatch-and-releaseواژههای مصوب فرهنگستانبه دام انداختن ماهیان معمولاً با تور و قلاب و زنده رها کردن آنها