پرهیزیلغتنامه دهخداپرهیزی . [ پ َ ] (ص نسبی ) منسوب به پرهیز. || (حامص ) در مرکبات ، مجموع مرکب معنی مصدری دهد: لقمه پرهیزی : مرا که نیست ره و رسم لقمه پرهیزی چرا ملامت رند شرابخواره کنم .حافظ.
لقمه پرهیزیلغتنامه دهخدالقمه پرهیزی . [ ل ُ م َ / م ِ پ َ ] (حامص مرکب ) احتیاط در لقمه کردن از حلال و حرام .اجتناب از مال حرام . اجتناب از محرمات : مرا که نیست ره و رسم لقمه پرهیزی چرا ملامت رند شرابخواره کنم .ح
لقمه پرهیزیفرهنگ فارسی عمیدپرهیز کردن از خوردن لقمۀ حرام: ◻︎ مرا که نیست ره و رسم لقمهپرهیزی / چرا مذمت رند شرابخواره کنم (حافظ: ۷۰۰ حاشیه).
رهزالغتنامه دهخدارهزا. [ رَ ] (اِخ ) شعبه ای از طایفه ٔ عالی انور هفت لنگ . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 74). رجوع به طایفه ٔ عالی انور شود.
رهزاواژهنامه آزاد(لری؛ روستای سردره، صیدون، باغملک) در اصل رهزاد. زادۀ راه؛ در راه زاییده شده. || نام طایفه ای از ایل بزرگ بهمئی که در شهر صیدون و روستای سردره زندگی می کنند.
سرهجةلغتنامه دهخداسرهجة. [ س َ هََ ج َ ] (ع مص ) سرکشی و تمرد. || سخت تافتن رسن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ).