لغتنامه دهخدا
رهن . [ رَ ] (ع اِ) گروی . ج ، رِهان ، رُهون ، رُهن ، رَهین ، رُهُن . (ازمنتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). آنچه در مقابل اخذ چیزی نزد کسی گذاشته شود. ج ، رهان ، رهین ، رهن . (از تاج العروس ). گرو . (ترجمان القرآن ) (ناظم الاطباء) (دهار) (از کشاف زمخشری ) (از مهذب ال