صدقدیکشنری عربی به فارسیتصويب کردن , موافقت کردن (با) , ازمايش کردن , پسند کردن , رواداشتن , پشت نويس کردن , ظهرنويسي کردن , درپشت سندنوشتن , امضا کردن , صحه گذاردن
تسویغلغتنامه دهخداتسویغ. [ ت َ س ْ ] (ع مص ) رواداشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). روا داشتن چیزیرا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تجویز چیزی . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). روان کردن وروان نمودن . (غیاث اللغات ) . || دادن کسی را چیزی و روا کردن عطا را. (منتهی الارب ) (ناظم
تجویزلغتنامه دهخداتجویز.[ ت َج ْ ] (ع مص ) روا داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (زوزنی ) (آنندراج ). روا داشتن رای کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). انفاذ. (اقرب الموارد) (قطرالمحیط). || روا داشتن امری را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). روا کردن و گذراندن و مجاز قراردادن امری . (از اقر
رنجلغتنامه دهخدارنج . [ رَ ] (اِ) محنت . (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زحمت . مشقت . (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء). کُلْفَت . (مهذب الاسماء) (دهار). تعب . عناء. سختی ناشی از کار و کوشش . تعب که در کار برند : آنچه با رنج یافتی ّ و به ذل تو به آسانی از