روانکاولغتنامه دهخداروانکاو. [ رَ ] (نف مرکب ) آنکه متخصص وصاحب نظر در روانکاوی باشد. رجوع به روانکاوی شود.
روانکاویلغتنامه دهخداروانکاوی . [ رَ ] (حامص مرکب ) تحلیل روحی . طریقه ای برای یافتن علت جنون یا مالیخولیا و مانند آن در بیماری با تفحص وقایع و حوادث واردآمده بر او در مدت عمر وی ، و اساس آن بر این فرضیه استوار است که اعمال غیرعادی انسان مربوط به امیال بظاهر سرکوفته و اقناع نشده ای است که در خفای
روانکاویلغتنامه دهخداروانکاوی . [ رَ ] (حامص مرکب ) تحلیل روحی . طریقه ای برای یافتن علت جنون یا مالیخولیا و مانند آن در بیماری با تفحص وقایع و حوادث واردآمده بر او در مدت عمر وی ، و اساس آن بر این فرضیه استوار است که اعمال غیرعادی انسان مربوط به امیال بظاهر سرکوفته و اقناع نشده ای است که در خفای
روانکاویلغتنامه دهخداروانکاوی . [ رَ ] (حامص مرکب ) تحلیل روحی . طریقه ای برای یافتن علت جنون یا مالیخولیا و مانند آن در بیماری با تفحص وقایع و حوادث واردآمده بر او در مدت عمر وی ، و اساس آن بر این فرضیه استوار است که اعمال غیرعادی انسان مربوط به امیال بظاهر سرکوفته و اقناع نشده ای است که در خفای