روبوسیفرهنگ فارسی عمیدبوسیدن صورت یکدیگر برای آشتی، تجدید دیدار، اظهار محبت، و مانند آن.⟨ روبوسی کردن: (مصدر لازم) بوسه زدن بر روی کسی؛ بوسیدن رخسار یکدیگر.
روبوسی کردنلغتنامه دهخداروبوسی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بوسه زدن بر روی کسی . بوسیدن رخسار کسی . بوسه زدن دو کس بر رخسار یکدیگر. رجوع به روبوسی و بوسیدن شود.
پروبوسلغتنامه دهخداپروبوس . [ پْرُ / پ ِ رُ ] (اِخ ) ماریوس اورِلیوس والریوس . امپراطور روم متولد در سیرمیوم در حدود سال 232 م . ابتدا والریوس امپراطور بحمایت او پرداخت سپس در فنون نظامی مشهور گشت و امپراطور تاسیت فرماندهی مشرق
روبوسی کردنلغتنامه دهخداروبوسی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بوسه زدن بر روی کسی . بوسیدن رخسار کسی . بوسه زدن دو کس بر رخسار یکدیگر. رجوع به روبوسی و بوسیدن شود.
سلام کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی کردن، درود گفتن، سلامدادن، رژه رفتن دست دادن، روبوسی کردن، درآغوش گرفتن، بغل کردن، نوازش کردن
مِلَج مِلُوچگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی بوس و ماچه ، دیده بوسی ، روبوسی کردن ،در حال مزه مزه خوردن چیزی در دهان با نگه داشتن و مزه مزه کردن آن
روبوسی کردنلغتنامه دهخداروبوسی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بوسه زدن بر روی کسی . بوسیدن رخسار کسی . بوسه زدن دو کس بر رخسار یکدیگر. رجوع به روبوسی و بوسیدن شود.