پروتئینفرهنگ فارسی عمیدترکیبات نیتروژنداری که در بافتهای حیوانی و نباتی یافت میشود و برای رشد و ترمیم بافتهای بدن ضرورت دارند.
پروتئینفرهنگ فارسی معین(پُ رُ تِ) [ فر. ] (اِ.) نوعی ترکیب آلی پیچیدة موجود در بافت های گیاهی و جانوری که برای رشد و ترمیم بافت ها لازم است .
روتنیالغتنامه دهخداروتنیا. [ ت ِ ] (اِخ ) ناحیه ای است واقع در جنوب شرقی کوههای مرکزی کارپات . از سوی مغرب به اسلواکی و از سوی جنوب غربی به هنگری و از سوی جنوب به رومانی و از سوی شمال شرقی و شمال به غرب اوکراین محدود است . این ناحیه بر طبق معاهده ای که به سال 1945</sp
روتنیومفرهنگ فارسی عمیدفلزی سخت و خاکستری که در اسیدها حل نمیشود و در ساخت آلیاژهای مخصوص اتصالهای برقی و در جواهرسازی به کار میرود.
روتنیالغتنامه دهخداروتنیا. [ ت ِ ] (اِخ ) ناحیه ای است واقع در جنوب شرقی کوههای مرکزی کارپات . از سوی مغرب به اسلواکی و از سوی جنوب غربی به هنگری و از سوی جنوب به رومانی و از سوی شمال شرقی و شمال به غرب اوکراین محدود است . این ناحیه بر طبق معاهده ای که به سال 1945</sp
روتنیومفرهنگ فارسی عمیدفلزی سخت و خاکستری که در اسیدها حل نمیشود و در ساخت آلیاژهای مخصوص اتصالهای برقی و در جواهرسازی به کار میرود.
فروتنلغتنامه دهخدافروتن . [ ف ُ ت َ ] (ص مرکب ) (از: فرو + تن ). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). تواضعکننده و متواضع. (برهان ). خاضع. خاشع. نرم گردن . (یادداشت بخط مؤلف ) : فروتن بود شه که دانا بودبه دانش بزرگ وتوانا بود. فردوسی .فرو
کروتنلغتنامه دهخداکروتن . [ ک َ رَ / رُو ت َ ] (اِ) به فارسی عنکبوت است . (فهرست مخزن الادویه ). کارتنه . دیوپای . رجوع به کروتنه شود.