روجلیلغتنامه دهخداروجلی . [ ج ِ] (اِخ ) شهری است تجارتی در لیچفیلد از ایالت تامورث استافردشایر از کشور انگلستان . مطابق سرشماری 1951 م .، 8525 تن جمعیت دارد. صنایع آهنی و ساختن ادوات الکتریکی و دباغی و استخراج زغال سنگ در این
رویجللغتنامه دهخدارویجل . [ رُ وَ ج ِ ] (ع اِ مصغر) مصغر رجل بر غیر قیاس . یعنی مرد کوچک . (ناظم الاطباء). رجوع به رجیل و رجل شود.
رازللغتنامه دهخدارازل . [ زِ ] (اِخ ) نام راوی اشعار استاد رودکی سمرقندی همچون مج : بلبل بشود رازل راوی ّ و بخواندبیت و غزل رودکی اندر حق عیّاررازل نه همانا که بدی همچو نظامی در صدر نظام الدین برخواندن اشعار. سوزنی .رجوع به
راجلةلغتنامه دهخداراجلة. [ ج ِ ل َ ] (ع ص ) تأنیث راجل . رجوع به راجل شود. || تکه ٔ راعی که بدان متاع خود را بار کند. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
روجلیملغتنامه دهخداروجلیم . [ ] (اِخ ) شهری است در اراضی جلعاد که برزلای بدانجا منسوب بود. (قاموس کتاب مقدس ).
روجلیملغتنامه دهخداروجلیم . [ ] (اِخ ) شهری است در اراضی جلعاد که برزلای بدانجا منسوب بود. (قاموس کتاب مقدس ).