روحبخشلغتنامه دهخداروحبخش . [ ب َ ] (نف مرکب ) آنچه روح می بخشد و زنده میکند. کنایه از روح انگیز و مفرح است . روانبخش : بیاساقی آن راوق روحبخش بکام دلم درفشان چون درفش . نظامی .ای عاشق گداچو لب روحبخش یارمیداندت وظیفه ، تقاضا چه
روح انگیزلغتنامه دهخداروح انگیز. [ اَ ] (نف مرکب ) آنچه روح را بهیجان آرد. دل انگیز. مفرح . شادی آور. روحبخش .