روغنابلغتنامه دهخداروغناب . [ رَ / رُو غ َ ] (اِ مرکب ) روغن آب . روغن داغ کرده ٔ ممزوج به آب گرم که به سر پلو و چلو ریزند در دیگ . || رنجی و دردی بالای بسی رنجها و دردها. (یادداشت مؤلف ).
ترچلولغتنامه دهخداترچلو. [ ت َ چ ِ ل َ / لُو ] (اِ مرکب ) چلوی روغناب داده و بی خورش که بیشتر بیماران را پزند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).