رونوشتلغتنامه دهخدارونوشت . [ ن ِ وِ ] (اِ مرکب ) نسخه ای که از روی نوشته ای بردارند. نوشته ای که از روی نوشته ٔ دیگری می نویسند. (لغات فرهنگستان ). نسخه . سواد. کپیه . (یادداشت مؤلف ).
رونوشتدیکشنری فارسی به انگلیسیcopy, counterpart, duplicate, duplication, facsimile, image, likeness, transcript
polygraphsدیکشنری انگلیسی به فارسیپلیس، نسخه بردار، صاحب تالیفات بسیار، بسیار نویس، رونوشت بردار، ماشین کپی سازی، دروغ فاش کن
polygraphدیکشنری انگلیسی به فارسینقاشی، نسخه بردار، صاحب تالیفات بسیار، بسیار نویس، رونوشت بردار، ماشین کپی سازی، دروغ فاش کن
رونوشتلغتنامه دهخدارونوشت . [ ن ِ وِ ] (اِ مرکب ) نسخه ای که از روی نوشته ای بردارند. نوشته ای که از روی نوشته ٔ دیگری می نویسند. (لغات فرهنگستان ). نسخه . سواد. کپیه . (یادداشت مؤلف ).
رونوشتدیکشنری فارسی به انگلیسیcopy, counterpart, duplicate, duplication, facsimile, image, likeness, transcript
رونوشتلغتنامه دهخدارونوشت . [ ن ِ وِ ] (اِ مرکب ) نسخه ای که از روی نوشته ای بردارند. نوشته ای که از روی نوشته ٔ دیگری می نویسند. (لغات فرهنگستان ). نسخه . سواد. کپیه . (یادداشت مؤلف ).
رونوشتدیکشنری فارسی به انگلیسیcopy, counterpart, duplicate, duplication, facsimile, image, likeness, transcript