خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روینگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
روینگ
/ruyang/
معنی
= روناس
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
روینگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] ruyang = روناس
-
روینگ
لغتنامه دهخدا
روینگ . [ ی َ] (اِ) روین . روناس . (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از برهان ). فوه . روین . روناس . رویناس . روغناس . فوةالصبغ. (یادداشت مؤلف ). رجوع به روناس شود.
-
جستوجو در متن
-
روناس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹رویناس، روغناس، ریناس› (زیستشناسی) ru(o)nās گیاهی پایا و خودرو با برگهای نوکتیز و گلهای کوچک زردرنگ که ریشۀ آن در تهیه رنگ قرمز کاربرد دارد؛ روین؛ رودن؛ رودنگ؛ روینگ؛ زغنار.
-
ی
لغتنامه دهخدا
ی . (حرف ) نشانه ٔ حرف سی و دوم یعنی آخرین حرف از الفبای فارسی و حرف بیست و هشتم از الفبای عربی و حرف دهم از الفبای ابجدی است . در حساب جُمَّل آن را دَه گیرند. نام آن «یا»، «یاء»، «ی » و «یی » است و در خط به صورتهای زیر نوشته و با اصطلاحات «ی تنها» چ...