رویگردانی طبقاتیclass dealignmentواژههای مصوب فرهنگستانروی برگرداندن طبقه یا گروهی اجتماعی از نهاد یا حزبی که پیشتر از آن پیروی میکرده است
روگردانیلغتنامه دهخداروگردانی . [ گ َ] (حامص مرکب ) برگشتگی . (ناظم الاطباء). روی گردانی . اعراض . و رجوع به روی گردانی شود. || ترک . (ناظم الاطباء). و رجوع به روگردان و روگردانیدن و روی گردانی شود. || مهاجرت . (ناظم الاطباء).
رویگردانیchurnواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن مشترکان بهطور پیاپی خدماتدهندگان را تعویض کنند
رویگردانیchurnواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن مشترکان بهطور پیاپی خدماتدهندگان را تعویض کنند
رویگردانیchurnواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن مشترکان بهطور پیاپی خدماتدهندگان را تعویض کنند