خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رَخ شکستگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
رخ
دیکشنری فارسی به انگلیسی
aspect, cheek, cleft, complexion, crack, crevice, face, lineament, surface
-
رخ
دیکشنری فارسی به عربی
شق , غراب , قلعة
-
سیمین رخ
دیکشنری فارسی به انگلیسی
fair
-
سیاه رخ
دیکشنری فارسی به انگلیسی
silhouette
-
رخ (شطرنج)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
castle, rook
-
رخ پردازی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
face lifting
-
رخ پوش
دیکشنری فارسی به انگلیسی
yashmak or yashmac
-
رخ دادن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
be, befall, betide, happen, intervene, light, occur, transpire
-
رخ نگاشت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
portrait
-
لعل رخ
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ruddy
-
رخ دادن
دیکشنری فارسی به عربی
احدث , ترخيص , ضوء
-
به صورت تمام رخ
دیکشنری فارسی به انگلیسی
full-face
-
رخ (زمین شناسی)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
cleavage
-
رخ بام (معماری)
دیکشنری فارسی به انگلیسی
coping
-
رخ پوش کلاه ایمنی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
visor