روروro-ro, roll-on roll-offواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بارگیری و تخلیه که در آن بار بر روی وسایل چرخدار ازطریق شیبراهه به کشتی وارد یا از آن خارج میشود
رَفیخice shelf, shelf ice 1, barrier 4واژههای مصوب فرهنگستانیخی ضخیم با رویۀ نسبتاً تخت که در امتداد ساحل قطبی و در خلیجها و خورهای کمعمق تشکیل میشود
رَفْرَفٍفرهنگ واژگان قرآنپارچه سبزي است که با آن مجلس آذين درست ميکنند . بعضي هم گفتهاند : به معناي بالش يا متکا است .
رفچهلغتنامه دهخدارفچه . [ رَ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) رف کوتاه . مصغر رف . (یادداشت مؤلف ). رجوع به رف شود.
رَف آیینیaediculaواژههای مصوب فرهنگستانپدیداری قابمانند در معماری رومی که اشیای آیینی را بر روی آن قرار میدادند