خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رَکَب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
رکب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: رُکُوب] [قدیمی] rakb ۱. سواران بر شتر یا بر اسب.۲. سوارانی که بیش از ده تن باشند.۳. قافلۀ شترسواران.۴. (موسیقی) [قدیمی] از شعبههای بیستوچهارگانۀ موسیقی ایرانی.
-
واژههای همآوا
-
رکب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: رُکُوب] [قدیمی] rakb ۱. سواران بر شتر یا بر اسب.۲. سوارانی که بیش از ده تن باشند.۳. قافلۀ شترسواران.۴. (موسیقی) [قدیمی] از شعبههای بیستوچهارگانۀ موسیقی ایرانی.
-
جستوجو در متن
-
رکاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] rekāb ۱. [جمع: رُکُب] حلقۀ فلزی که به زین اسب آویزان میکنند و هنگام سوار شدن پا در آن میگذارند.۲. پلهمانندی در کنار درشکه، اتومبیل، یا اتوبوس که مسافران هنگام سوار شدن و پیاده شدن پا بر آن میگذارند.۳. [جمع: رکائب] [قدیمی، مجاز] اسبِ ...