رُوْویْدَگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی جمع کردن ، جارو زدن ، روفتن ، رشد کردن گیاهان یا بزرگ شدن انسان و حیوان ، روییدن
روویدواژهنامه آزاد(گنابادی) رُوْویْدَ [rouwwida]؛ جمع کردن، جارو زدن، روفتن، رشد کردن گیاهان یا بزرگ شدن انسان و حیوان.
راودفرهنگ فارسی عمید۱. زمین پشتهپشته و پرآبوعلف؛ زمین پست و بلند که گیاه بسیار در آن روییده باشد.۲. سبزهزار؛ چراگاه.
راودلغتنامه دهخداراود. [ وَ ] (اِ) زمین پست و بلند و پشته پشته ٔ پر آب و علف . (برهان ) (آنندراج ) (اوبهی ) (جهانگیری ) (از صحاح الفرس ) (رشیدی ) (از شرفنامه ٔ منیری ) (فرهنگ اسدی ) : فسیله به راود همی داشتی شب و روز در دشت بگذاشتی . فردوس
روویدواژهنامه آزاد(گنابادی) رُوْویْدَ [rouwwida]؛ جمع کردن، جارو زدن، روفتن، رشد کردن گیاهان یا بزرگ شدن انسان و حیوان.